

- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
sonnati
متن ترانه بخش 2
چه دانستم که این سودا، مرا زین سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون
چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید
چو کشتی ام دراندازد میان قُلزم پرخون
زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد
که هر تخته فروریزد ز گردشهای گوناگون
نهنگی هم برآرد سر خورد آن آب دریا را
چُنان دریای بیپایان شود بیآب چون هامون
چو این تبدیلها آمد نه هامون ماند و نه دریا
چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بیچون
چه دانمهای بسیار است، لیکن من نمیدانم
که خوردم از دهان بندی در این دریا کفی افیون
متن ترانه هوای زمزمه هایت
کجاست بارشی از ابر مهر بار صدایت
که تشنه مانده دلم تشنه مانده دلم
در هوای زمزمه هایت
تهیست دستم اگر نه برای هدیه به عشقت
تهیست دستم اگر نه برای هدیه به عشقت
آخ چه جای جسم و جوانی که جان من به فدایت
به قصه تو هم امشب درون بستر سینه ام
هوای خواب ندارد دلی که کرده هوایت
هزار عاشق دیوانه در من است
که هرگز به هیچ بند و فسونی نمیکند رهایت
هزار عاشق دیوانه در من است
که هرگزبه هیچ بند و فسونی نمیکند نمیکند رهایت
هوای روی تو دارم نمیگذارد
مگر به کوی تو این ابر ها ببارد ام
چه باک اگر به دل بی غمان نبردند راه
غم شکسته دل آنم که میگُسارنم
غم شکسته دل آنم که میگُسارنم
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.