

- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
موسیقی من
متن ترانه بوی گیسو
فکر زنجیری کنید ای عاقلان بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
فکر زنجیری کنید ای عاقلان بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
پیش هر بیگانه گویم راز خود آشنارویی مرا دیوانه کرد
ای مسلمانان به فریادم رسید طفل هندویی مرا دیوانه کرد
میزنم خود را به آتش بی دریغ آتشین خویی مرا دیوانه کرد
از حرم لبیک گویان میروم جذبه کویی مرا دیوانه کرد
واقف از میخانه و مسجد نیم چشم و ابرویی مرا دیوانه کرد
فکر زنجیری کنید ای عاقلان بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
عنبرین مویی مرا دیوانه کرد یاسمن بویی مرا دیوانه کرد
فکر زنجیری کنید ای عاقلان بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
بوی گیسویی مرا دیوانه کرد ...
متن ترانه چونی بی من
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟/
ای زندگی تن و توانم همه تو/
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو/
تو هستی من شدی از آنی همه من/
من نیست شدم در تو از آنم همه تو/
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟/
عشقت به دلم درآمد و شاد برفت/
باز آمد و رخت خویش بنهاد برفت/
گفتم به تکلف دو سه روزی بنشین/
بنشست و کنون رفتنش از یاد برفت/
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟/
ای در دل من میل و تمنا همه تو/
واندر سرِ من مایه ی سودا همه تو/
هرچند به روزگار در می نگرم/
هر چند به روزگار در می نگرم/
امروز همه تویی، امروز همه تویی و/
فردا همه تو، فردا همه تو/
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟
متن ترانه نشدیم
بخند بازم، بخند بازم، بخند و خنده هات از غصه مون کم شه
نمی دونم، با این خنده ت، شاید این روزگار وحشی آدم شه
من یه خنده م که می خونم، من یه دیوونه ام که می دونم
من صدای گریه ی نسلی شدم، که داره می خنده و داغونه
انقدر اشک واسه نداشته هاش ریخته که عاشق ترنم بارونه
بخند بازم، بخند بازم، بخند و خنده هات از غصه مون کم شه
نمی دونم، با این خنده ت، شاید این روزگار وحشی آدم شه
بخند بازم، بخند بازم، بخند و خنده هات از غصه مون کم شه
نمی دونم، با این خنده ت، شاید این روزگار وحشی آدم شه
نسل من با لگد، پدر از خواب پرید
اما باز روز پدر رفت و جوراب خرید
نسلی که سیلی خورد از همه معلماش
اما هیشکی رنگ اشکاشو ندید
ما که بنگی نشدیم، سیخ و سنگی نشدیم
حال ما خوبه همه، ما مافنگی نشدیم
نسل من عاشق پوسترای رنگی بود و
خواب می دید براش هدیه یه ساز آوردن
یکی جفت پا می پرید توو رویات
پاشو اسکل کپسول گاز آوردن
چه میشه کرد، دنیا رو، هی داریم خالی می بندیم
با چش باز اشک می ریزیم، با چش بسته می خندیم
بخند بازم، بخند بازم، بخند و خنده هات از غصه مون کم شه
نمی دونم، با این خنده ت، شاید این روزگار وحشی آدم شه
بخند بازم، بخند بازم، بخند و خنده هات از غصه مون کم شه
نمی دونم، با این خنده ت، شاید این روزگار وحشی آدم شه
یادمون داده بودن، دخترا بادکنکن، هیشکی یادمون نداد، که چرا می ترکن
یادمون داده بودن پسرا شیرن، کسی یادمون نداد چرا دلگیرن
زیر درخت آلبالو، شادیمون و گم کردیم
گریه به حال خودمون خنده به مردم کردیم
عمو زنجیر باف، چشامون و میبندیم
تو پشت کوه بنداز، ما بازم می خندیم
بخند بخند بازم، بخند بازم، بخند و خنده هات از غصه مون کم شه
نمی دونم، با این خنده ت، شاید این روزگار وحشی آدم شه
بخند بازم، بخند بازم، بخند و خنده هات از غصه مون کم شه
نمی دونم، با این خنده ت، شاید این روزگار وحشی آدم شه


متن ترانه شبی که ماه کامل شد
بباف مویت را مگر مرا آن مو طناب دار شود
مرا بکش بالا چونان که عاطفه ات جریحه دار شود
مرا بخندان ای مرا بگریان ای
که مرده ایست قلیل کسی که حاضر نیست
نه شادمان شود و نه سوگوار شود ...
کسی به شدت تو به صخره ام کوبید و من فرو رفتم به قعر دریاها
که قعر دریاها پر از مزار شوم ...
بباف دارم را و روزگارم را سیاه کن آنگاه
مرا بکش بالا چونانکه خرخره ام جریحه دار شود
علاج دلتنگی زیارت است و غم است و ناامید شدن
جهان مگر با غم به ناامید شدن امیدوار شود
به دست مرگ مگر تو را هوس نکنم که زنده ایست علیل
گناه کاری که به توبه میخواهد درستکار شود
زبان چموش من است بگو پیاده شود کسی که میترسد گوش قطار من است
به هر که سیلی نیست بگو سوار شود ...
بباف دارم را و روزگارم را سیاه کن آنگاه
مرا بکش بالا چونانکه خرخره ام جریحه دار شود
متن ترانه حقم نبود
عشق مثل یه آهنگ روی تکرار
یه جای مشت تو دیوار مونده باهام
تنهاییمو بی تو بغل میکنم
بغضمو حل میکنم تو گریه ها
بگو چرا سردی باهام
نفس بکش توی هوام
نه حقم نبود عشقم واسه تو کم نبود
حقم نبود حقم نبود
میترسم از آینده ای که شادی
از غمی که زیادی بهم میاد
از راهی که تو رو گرفت
از منو تنهایی برگشتنو یادم نداد
بگو چرا سردی باهام
نفس بکش توی هوام
نه حقم نبود عشقم واسه تو کم نبود
حقم نبود حقم نبود
متن ترانه بشنو
🗣 Milad Derakhshani
🎵 Divaar
#MiladDerakhshani
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
این درد نهان سوز نهفتن نتوانم
تو گرم سخن گفتن از جام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
فریاد ز بی مهریت ای گل
فریاد ز بی مهریت ای گل
فریاد ز بی مهریت ای گل
فریاد ز بی مهریت ای گل
شادم به خیاله تو چو مهتاب شبانگاه
دور از تو منه سوخته در دامن شبها
ای چشم سخنگو تو بشنو ز نگاهم
ای چشم سخنگو تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی دارم سخنی دارم سخنی
داررم سخنی دارم سخنی دارم سخنی
دارم سخنی دارم سخنی دارم سخنی
دارم سخنی دارم سخنی دارم سخنی
فریاد ز بی مهریت ای گل
فریاد ز بی مهریت ای گل
فریاد ز بی مهریت ای گل
فریاد ز بی مهریت ای گل
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.